![]() |

محمداسماعیل دولابی در محافل پیرامون خود نماینده درک متفاوت و فراگیری از دین با تکیه بر مفاهیم محبت و زیبایی بود و این بیان جدید باعث جذب جوانان و قشر تحصیلکرده در جلسات هفتگی وعظ او بود.
از آنجا که وی سلوک معنوی را از خود آغاز کرده بود مطالب وی بیشتر بیان زندگینامه عرفانی و شرح حال خویش است. و روش و ابزار و اسلوب سلوک وی بیشتر بر پایه «محبت» استوار است.
« دنیا غیر از دیوانه همه عاشقاند، ولو اغلب عشق مجازند، اما همان عشق هم پیش خدا شریف است، مجاز هم پلی بهسوی حقیقت است و از حقیقت سر در میآورد.»
وی «مرگاندیش نیست و مرگ را ویران میکند» دیدگاه او پیرامون مرگ دو وجه دارد یکی آنکه این رویداد را ملاقات با خداوند ارزیابی میکند و از سوی دیگر آنرا هماره همراه انسان میداند: موت همیشه همراه ماست. وقتی میخوابیم گویا میمیریم و آنرا تمرین میکنیم. وقتی که نفس را بیرون میدهیم، در حقیقت میمیریم و با نفس دیگر ادامه حیات میدهیم.... وقتی جان دادن خیلی خوب وقتی است، هنگام تجلی خداست... با نزدیک شدن به آن مست میشوند به همبن خاطر بدان سکرات گفته میشود.
وی مرگ خواه نیست اما آمادگی برای آنرا سبب استفاده بهتر از عمر میداند: «آمادگی موت خوب است نه زود مردن، بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پر ارزش خواهد بود. حضرت امیر فرمود یک ساعت دنیا را به همه آخرت نمیدهم.»
او دنیا و آخرت را به شب و روز تشبیه میکند: «دنیا شب صرف است و قیامت روز صرف و برزخ بین الطلوعین است. شیعیان دراین دنیا بین الطلوعین را طی میکنند.» او چندان از ارزش دنیا میکاهد و آنرا سایهای از آخرت میپندارد که حتی آنرا شایسته نکوهش هم نمیداند:«دنیا آن قدر خیالی است که اگر با خیالت همراه من بیایی، یک باره میبینی که جان دادهای و آمدهای آن طرف.»
:: مرتبط با: عمومی .اسلامی .قران. ,

